قانون اول :
با همسر خود موافقت کنید . با عیال خود موافقت کنید . اما کار خود را انجام دهید و اگر با عکس العمل او مواجه شدید اظهار تاسف کنید . 90 % اوقات به یاد نخواهد آورد که چه قراری با هم گذاشته بودید ، یا سر چه چیز با هم توافق کرده بودید . اداره کردن همسر و خوشبخت کردن او علم نیست ، بلکه یک هنر است. اگر این قضیه توجیه علمی داشت ، باید مردان ثروتمند همیشه خوشبخت بودند ، در حالیکه قضیه درست برعکس است . این یکی از واقعیت های زندگی زناشویی است . ((عزیزم ، امروز چه کاری می توانم برایت انجام دهم ؟ هر صبح از عیال خود کسب تکلیف کنید و از او بپرسید چه کاری می توانید برایش انجام دهید ! ))
قانون دوم :
در درجه نخست کاری که او می گوید انجام دهید . این کار ساده ای است از عقل سلیم خود کمک بگیرید . برای عیال شما کدام مهمتر است ، حرفه شما و فروختن یک نوع کالای تجاری یا ملاقات با معلم دخترتان در مدرسه ؟ مقایسه این دو کار مثل مقایسه پشه و ببر است . در حکایتی مردی با تفنگ به شکار ببر می رود . پس طی مسافت طولانی به ببر می رسد ، می خواهد نشانه گیری کند و ببر را شکار کند ، ولی پشه ها مزاحم او می شوند . چاره چیست ؟ تا پشه ها را از خود دور نکند نمی تواند ببر را شکار کند . پس این درسی آموزنده است ، اول افراد نزدیک به خود را راضی کن یعنی افراد محیط منزل ، بعد از آن نوبت به کارهای بیرون از خانه یا تجارت می رسد . رضایت دختر شما و دیدن لبخند او از فروش کالای تجاری ارزش بیشتری دارد . (( وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید . وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید ! ))
قانون سوم :
آیا می توانید کاری کنید که زنتان 60% اوقات خوشحال باشد ؟ از روی تجربه به من ثابت شده که شوهرها به دوسته اند : شوهران ازنوع گانش جی و از نوع گوبارگانش . شوهرانی که از نوع دسته اول هستند افکار بزرگی در کله بزرگ خود دارند . گوش های بزرگی دارند که بیشتر حرف گوش کنند . دهان کوچکی دارند تا کمتر حرف بزنند . چشم های ریزی دارند که بهتر تمرکز کنند . این دسته شوهران در مقابل کمترین لطف و مرحمت اظهار تشکر می کنند . صداقت دارند و در صحبت های خود کلمات دلنشینی به کار می برند . در سختی ها صبر و حوصله بسیار نشان می دهند . افرادی که فاقد این مشخصات بوده یا فقط بعضی از این معیارها را دارند از نوع شوهران گوبارگانش هستند ، پس چه بهتر این عادت پسندیده را تمرین و در خود تقویت کنیم . (( به قول معروف جلو ضرر را از هر جا بگیری منفعت است.)) (( همیشه بین من و همسرم تفاهم کامل وجود دارد . هر گاه بین من و او اختلافی پیش بیاید ، او راه خود را در پیش می گیرد ، و من راه او را . )) اگر فرض کنید شما مدت 75 سال عمر می کنید حال ده سال کمتر یا بیشتر و اگر فرض کنیم که در سن 25 سالگی ازدواج کنید انتظار می رود مدت 50 سال با ده سال کم و زیاد با زن خود زندگی کنید . قصد دارم نتیجه تحقیقات و تجربه خود را در اختیار شما بگذارم . در این مدت 50 سال که زندگی زناشویی دارید ، همسر خود را خوشبخت کنید ، و از او یک شریک زندگی مطلوب بسازید .
قانون چهارم :
فکر این که زن شما در کنار شما خوشبخت باشد ، فکر بکری می تواند باشد . شوخی نیست رفیق ! پنجاه سال تمام ، و این زمان کمی نیست. پس بهتر است یاد بگیری که همسرت از تو راضی باشد و در این صورت تو نیز در کنار او خوشبخت خواهی بود . این اصل شماره یک است . یک شاعر حماسی هندی در اشعار خود درباره زندگی خانوادگی پند و اندرزهای فراوانی بیان کرده است ، یکی از پندها این است که انسان باید به پندهای حقیقی اعتقاد داشته باشد ، در غیر این صورت از تجربه های گرانبهای دیگران نفعی نخواهد برد . شنیدن و عمل کردن به نصایح بزرگان می تواند در بسیاری از امور زندگی گره گشا باشد . این شاعر حماسی در یکی از داستانهایش رنج ها و دردهای شوهری را به تصویر می کشد که برای بر آوردن خواسته های همسرش با چه مصیبت ها و دشواری های بزرگی روبرو می شود هفت خان پر زحمت و پر درد را پشت سربگذارد و سرانجام به خوشبختی موعود دست می یابد . (( زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند ، بنابراین به آنها فرصت کافی بدهید تا آمادگی لازم را پیدا کنند . آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است . )) بدیهی است که این گونه قهرمانان حماسی مردان بزرگ و اسطوره ای زمان خود بودند که می توانستند بر بسیاری از مسائل زندگی غلبه کنند . ما شجاعت و جسارت این گونه افراد را تحسین می کنیم و در مقام مقایسه خود را از آنها کوچکتر می شماریم ، ولی مسلم این است که می توانیم از اشتباهات و خطاهای گذشتگان و نیاکان خود پند و عبرت بگیریم . اصل شماره دو است . شوهران بسیاری هستند که می پندارند خوشبخت کردن همسر امکان ناپذیر است . می گویند : ((شاید بتوان در سه سال اول عمر زناشویی زن ها را خوشبخت کرد و شاید هم در آخر زندگی زناشویی ، در دوران بازنشستگی بتوان موجبات خوشبختی زنان را فراهم آورد . ولی خوشبخت کردن همسر در طول عمر غیر ممکن است . )) یک راه حل ساده و آسان وجود دارد که به نظر عملی می رسد و آن قول حکیمی است که گفته است : (( همیشه بین من و همسرم تفاهم کامل وجود دارد . هر گاه بین من و او اختلافی پیش بیاید ، او راه خود را در پیش می گیرد ، و من راه او را . )) چو خوانم روز را گوید شب است این بگو آری همین ماه است و پروین خلاف رای خانم رای جستن به خون خویش باشد دست شستن گفته این حکیم حکایت (( هنری فورد )) را در ذهنم تداعی می کند که از این قرار است : هنری فورد در اواخر عمر خود پس از مرگ پسرش ادسال ، مایل بود که اداره شرکت بزرگش را به رئیسی دیگر بسپارد . همسرش کلافورد ، با این تصمیم مخالفت کرد و تهدید کرد که در این صورت فورد را ترک می کند و به خانه پدرش خواهد رفت . تهدید کارگر افتاد . آقای فورد مجبور شد اداره شرکت را به عهده نوه اش که بسیار جوان بود بسپارد . تا آن موقع سنت بود که شرکت ها با مغز مردان پخته و با تجربه اداره شوند در حالی که آقای فورد برای رضایت زنش مجبور شد سنت را زیر پا بگذارد و جوانی خام و نپخته را بر مصدر کارها بنشاند . شما را نمی دانم اما خودم دوست ندارم همسرم کسلم کند ، یا دوست ندارم هر روز ، وقت وارد شدن به خانه با لبخند به استقبالم بیاید ، یا دوست ندارم وقتی برایش لباس می خرم از من قدرانی کند ، حال چه از لباس خوشش بیاید یا نیاید .
قانون پنجم :
آیا می دانید در آمریکا رستوران هایی است که بروی آنها نوشته اند : (( صبحانه خانوادگی )) غذای این رستوران ها اغلب نان برشته سوخته و قهوه ای است که دور فنجان و در سینی ریخته است و این رستوران ها پیشخدمت هایی دارند که غرولند می کنند . دلیل این رستوران ها این است که تحقیقات نشان داده که شوهرانی که در سفر هستند ، پس از مدتی دلشان برای عیال و خوراک خانوادگی لک می زند و به یاد دست پخت همسر خود می افتند ، پس هر روز تلاش می کنم که زنم را خوشبخت کنم و یقین دارم که تلاش بیشتر مردها در همین زمینه است . این اصل شماره 3 می باشد . بعضی از زن ها و شوهرها شاد و خوشبختند ولی خود را غمگین نشان می دهند . گر چه این وضعیت عجیب به نظر می رسد ، ولی این واقعیت دارد . بنابراین وقتی ملاحظه می کنید که عیال شما چنین احساسی دارد ، آن را به دل نگیرید. روزی چند بار ممکن است چنین حالاتی به زن ها دست بدهد که از دست کسی دلگیر بشوند . از دست شما یا از دست فرزند یا عروس یا داماد خود . دلیل چنین احساسی این است که زنان در خوشتختی خود شک دارند و فکر می کنند که شاید خواب می بینند ، زیرا در بیداری و دنیای عینی این همه خوشبختی قابل تصور نیست ! علم روانشناسی و معرفت النفس زن ها این را ثابت کرده است . این اصل شماره 4 است . پس از ذکر این اصل مهم ، حالا وقت آن است که درباره روش های ساده خوشبختی همسرتان مطالبی را مورد بررسی قرار دهیم . برای رسیدن به این مقصود لازم است چند عادت پسندیده را در خود تقویت کنید که شرح آن را خواهید خواند . (( با همسر خود در هر کاری موافقت کنید ، خواهید دید که زندگی چقدر راحتر می شود . ))
قانون ششم :
خطای خود را محترمانه بپذیرید . اگر خطاها و اشتباه های خود را بپذیرید . یقین کنید راهی درست رفته اید . همسر شما فکر می کند در اشتباه هستید ، در حالی که یقین دارید تا 70% اشتباه می کند . عقیده او را بپذیرید و اظهار تاسف کنید . اگر 99 % در اشتباه باشد ، به رویش نیاورید و اظهار تاسف کنید . طولی نمی کشد که همسرتان به اشتباه خود پی می برد و متوجه قضایا می شود . در کل بین زن و شوهر ، مطرح کردن این که حق با کدام است در اصل قضیه فرقی نمی کند . بحث و جدل در این باره که حق با کدام است و ناحق کیست ؟ سرانجام احساسات هر دو طرف را جریحه دار می کند . در حالی که اگر هرزگاهی زنتان اظهار تاسف بکند ، در گوش شوهر از ترانه و موسیقی هم خوش آوازتر خواهد بود . سهو و خطا بهترین معلم است ، بنابراین تجربه کنید و ببینید همسرتان را چه مسائلی ناراحت می کند و گه گاه آن را به یاد داشته باشید و دلایل ناراحتی او را کشف کنید . به احتمال زیاد ممکن است دلایل کودکانه ای موجب ناراحتی او شود . شاید مسائلی از قبیل کسالت یا حسادت باشد ، سعی کنید این موارد هرگز تکرار نشوند . (( وقتی اوضاع قمر در عقرب است ، لبخند را فراموش نکنید. ))
قانون هفتم :
لبخند چیزی ارزان ولی بسیار ارزشمند است که می تواند چهره و سیمای شما را مطلوب و مطبوع نشان دهد . اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت . برای این لبخند نزنید که شادمان هستید ، بلکه برای این لبخند بزنید که شادمان شوید . حکیمی می گفت : (( افسرده و پریشان بودم چون پاپوش نداشتم تا آنکه مردی را دیدم که افسرده بود چون پا نداشت . )) رودکی شاعر شیرین سخن ایرانی می فرماید : با داده قناعت کن و با داد بزی در بند تکلف مشو آزاد بزی در به زخودی نظر نکن شکوه نکن در کم زخودی نظر کن و شاد بزی به نعمت هایی فکر کنید که خداوند بزرگ به شما ارزانی داشته است . قدر سلامت و نعمت را بدانید . فکر کن . شکر کن و لبخند بزن
می گویند لبخند مسری است و به دیگران سرایت می کند . ممکن است ابتدا همسرتان فکر کند که منظورتان از این کار چیست و تعجب کند اما نگران نباشید ، بگذاید لبخند از سر و قلبتان بیرون بتابد . او امکان ندارد مشکلات احمقانه محل کار شما را حل کند ، پس چرا با چهره ای خسته به خانه بیاید ؟ یادتان باشد وقتی مشکلات خود را مطرح می کنید ، او به مسائل شما فکر می کند . درددل خود را به دوستان بگویید . من دوستان خیلی خوبی دارم که همواره باعث شادی و تقویت حس جوانی در من می شوند . بنابراین بگذارید این در لوح ذهنتان حک شود که : (( لبخند زدن راه ارزانی برای این است که چهره زیباتری داشته باشیم . ))
قانون هشتم :
سریع تصمیم بگیرید و به آن عمل کنید . یکی از مشکلات روز مره همسرم این است که چه غذایی بپزد ؟ یا چه لباسی بپوشد ؟ این مشکلات را از مادرش به ارث برده است . در گذشته در این موارد با من مشورت می کرد . به سادگی می گفتم : (( این کار مشکلی نیست شیر یا خط بینداز . )) او هم از بی تفاوتی من بسیار و اندوهگین می شد . از آن روزها سال های زیادی می گذرد . اکنون عاقلتر شده ام . حالا هر وقت نظر من را می خواهد ، فقط می پرسم بگو ببینم چه می توانی درست بکنی ؟ او هم اسم چند غذا را می برد که از میان آنها یکی دو تا را انتخاب می کنم . قضیه فیصله پیدا می کند و همه چیز روبه راه می شود . گاهی اوقات که ذهن همسرتان آشفته است و تصمیم گیری برایش مشکل است کمک فکری شما برایش موهبت بزرگی است.
قانون نهم :
(( هیگین )) دختربچه ای گل فروش را انتخاب کرد و به آموزش داد . پس از گذشت شش ماه تعلیم و تربیت این دختر بچه ساده ، رفتار و گفتارش دگرگون شد و به یک شاهزاده خانم نجیب و اصیل تبدیل شد . با تربیت درست هر انسانی می تواند پیشرفت و ترقی کند . در روایت است که می گویند در سرزمین یونان باستان پیکرتراشی به نام پیگمالیون مجسمه زیبای زنی را از سنگ مرمر تراشید . وی به مخلوق خود دل باخت تا آنجا که شب و روز نداشت و دایم به مجسمه فکر می کرد . در اثر دعاهای او مجسمه جان گرفت و زنده شد . حال اگر شما فکر کنید که همسر شما تا چه حد به شما وفادار است و برای فرزندانتان چه مادر مهربانی است و برای مادر شما چه عروس فداکاری است ، آن وقت شما تمام آمال و آرزوهای خود را در وجود او خلاصه می بینید . لازم نیست برای به دست آوردن دل او لباس و جواهر و لوازم آرایش بخرید ، فقط کافی است که زبان چرب و نرم خود را در اوقات مناسب به کار اندازید . در آن صورت عیال شما همان بانوی زیبای من خواهد شد . (( آیا تا به حال هیچ سیب کاملی را دیده اید ؟! مثل یافتن سیب ، احتمال پیدا کردن زنی کامل هم کم است. به جای پیدا کردن فرشته های خیالی ، از همسر واقعی خود راضی و شاکر باشید . ))
قانون دهم :
روش کارد و سیب :این روش به شکل موفقیت آمیزی توسط خود من امتحان شده است . تا به حال یک سیب کامل را دیده اید ؟ ممکن است چنین سیبی پیدا شود ، اما کسی می تواند قبل از نصف کردن آن بگویید خوب است یا بد؟ شاید درونش پوسیده باشد . یک سیب به نظر کامل و عالی برایتان خیلی گرانتر از یک سیب معمولی تمام می شود . این طور نیست ؟ وقتی سیبی با دو تا لک بخرید ، می توانید به سادگی لک هایش را با کارد در بیاورید . اشتباه نفهمید ! من دارم به زبان ساده می گوییم که هرگز نمی توان سیب کاملی را پیدا کرد . طبق این مثال احتمال پیدا کردن زنی کامل هم کم است ! وقتی همسرتان را می بینید ، از کارد ذهنی تان برای در آوردن عادت های بد استفاده کنید ، در این صورت در می یابید که او 96% اوقات آنقدر خوب است که باورکردنی نیست . این همان راز زندگی زناشویی موفق من است . آرزو می کردم کسی این راز را در سن 28 سالگی به من می گفت . خوب من معتقدم که هرگز آن قدر دیر نیست . خوشبختانه خداوند دیسکت ذهن ما را طوری ساخته که به طور دلخواه می توان قدری آن را پاک کرد و تنها قسمت هایی را به خاطر سپرد که خوب هستند . من این روش را دنبال می کنم و این دلیل مهم وجود شادی در زندگی ام است . امیدوارم که شما هم با من موافق باشید . (( خست به خرج ندهید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید . ))
قانون یازدهم :
از همسر خود تعریف کنید . الهه عشق کریشنا با قبیله خود رفتار عاشقانه داشت . شما هم باید با همسر خود چنین رفتاری داشته باشید . چگونه می توان دل همسر خود را به دست آورد ؟ بسیار ساده است ، از او تعریف کنید و نشان بدهید که مدیون او هستید . به عنوان مثال اگر ساعت 6 صبح از خواب بیدار شد و برای شما و بچه ها صبحانه آماده کرد از او تعریف کنید و بگویید خانم (( خوشحالم که با تو ازدواج کردم . زن هایی را می شناسم که حتی ساعت نه صبح هم به زور بیدار می شوند . )) اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید . باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجید را داشته باشد ، و گر نه ممکن است نتیجه مطلوب را ندهد . وقتی شما در جشنی گلاب یا گل روی کسی بپاشید ، قدر مسلم این است که هم با چیزی مشابه با شما برخورد خواهد کرد ، بعید است که بر روی شما روغن موتور بپاشد . پس سعی کنید تعریفتان به جا و به موقع باشد . در این صورت می توانید روی تعارفهای به جای همسرتان حساب باز کنید . (( همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود ... ))
قانون دوازدهم :
استعدادهای همسر خود را شکوفا کنید . هر تشویقی پاداش خود را دارد و پاداش آن شکوفا شدن استعدادها است . شاید شما در شهر خود یا در محله خود شخص مهمی باشید ، بنابراین سر خود را بالا بگیرید و عیال خود را تشویق کنید تا در بعضی کارها دخالت کند و نقشی موثر داشته باشد . به عنوان مثال اجازه دهید تا دفتر شما را با تغییر دکوراسیون بازسازی نماید . به همسر خود بال و پر بدهید تا در امور اجتماعی شرکت کند تا خود را مطرح کند . به او میدان بدهید تا از مواهب زندگی به خوبی برخوردار شود . امتحان کنید . ارزشش را دارد !(( راحت باشید ، حتی زمانی که خانم سرتان داد می کشد!))
قانون سیزدهم :
راحت باشید ، حتی زمانی که خانم سرتان داد می کشد خانم شما می داند شما تنها کسی هستید که تحمل او را دارد ، پس برای او کیسه بوکس باشید تا دق دلی های زندگی را سر شما خالی کند و آنقدر تحمل کنید و طاقت بیاورید تا سرانجام از خر شیطان پایین بیاید و سر به راه شود در این صورت برای شما شریک زندگی مناسبی خواهد بود . این دستورالعمل را رعایت کنید ، موثر خواهد بود . (( به جای خریدن هدایای گرانبها ، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید . نشان دهید که به او توجه دارید ، حتی پس از یک روز کار سخت ! برای او هدیه ای ببرید .... حتی شده یک شاخه گل ، به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند. ))
قانون چهاردهم :
هدایای گرانبها آنقدر ارزش ندارند ، به جای هدیه وقت خود را در اختیار او قرار دهید . آیا تا به حال پیش آمده وارد خانه شوید و ببینید همسر شما سردرد شدیدی دارد ؟ در این صورت برای ابزار نگرانی خود چگونه رفتار می کنید ؟ پیشنهاد می کنید او را به دکتر ببرید که ناگهان زیر گریه می زند . این رفتار او برای شما قابل درک نیست . راستش را بخواهید تجربه نشان داده که در این موارد بردن به دکتر راه حل مشکل نیست ، بلکه او می خواهد که شما وقت خود را در اختیار او قرار بدهید یا از شما می خواهد به او گل هدیه کنید یا از این قبیل خواسته ها . این واکنش خانم برای چیست ؟ علت آن ساده است او تمام روز را با سرو کله زدن با بچه ها و کارهای خانه کلنجار رفته است . همه این ها عقده شده و سینه او را پر کرده و منتظر است شما از اداره برگردید ، آنگاه با دیدن شما منفجر شده عقده ها را بر سر شما خالی می کند . به صلاح شما است این حرکات را نا دیده بگیرید . خداوند در وجود هر زنی سوپاپ اطمینانی تعبیه کرده که به موقع خود و در مواقع اضطراری عمل می کند . همان اصلی که در مکانیزم دیگ زودپز مشاهده می شود . پس راحت باشید و خاطرتان آسوده باشد که این حالت موقتی است و اوضاع به حال عادی بر می گردد . در ضمن در فرصتهای مناسب عیال خود را به اداره ببرید تا با جو اداره شما آشنایی پیدا کند و درگردهمایی های آن شرکت کند ، با این تمهیدات او به طبیعت کار شما پی می برد و توجیه می شود . پس وقتی همسرتان از سر درد شکایت می کند چاره او قرص سردرد نیست ، بلکه یک شاخه گل و لبخند است . (( زیباترین صدای دنیا ... (( متشکرم )) است ! و با این حال همه شوهران دنیا می دانند که هرگز نباید از همسرشان انتظار تشکر داشته باشند ! اگر به او گردن بند الماس بدهید ، مطمئن باشید که می گوید زمرد را بیشتر دوست دارد! ))
قانون پانزدهم :
انتظار تشکر نداشته باشید . اگر شما مرد ثروتمندی بودید و یک میلیون دلار به شخصی هدیه می کردید چه انتظاری داشتید ؟ به خاطر این بذل و بخشش از شما تشکر و قدردانی کرده و خود را مدیون محبت های شما بداند ؟ اگر جواب شما در مقابل این سوال مثبت باشد ممکن است سخت در اشتباه باشید ، زیرا آقای (( اندروکارنگی )) این کار را کرد و اگر حالا زنده بود پشیمان می شد ، زیرا خویشاوندی که از بخشش یک میلیون دلاری آقای کارنگی بهره مند شده بود وقتی فهمید آقای کارنگی فوت کرده و تمام دارایی خود را که مبلغ 365 میلیون دلار بوده و به امور عام المنفعه اختصاص داده است به آقایی کارنگی لعن و نفرین فرستاد و گفت : (( از آن همه ثروت فقط یک میلیون دلار ناقابل به من داد.)) سال ها پس از ازدواج دل به دریا زدم و با پس انداز کمی که اندوخته بودم به اتفاق همسر خود همراه کاروانی راهی آمریکا شدیم به خود می بالیدم و فکر می کردم در حق همسرم شق القمر کرده ام و انتظار داشتم خوشنودی خود را با هیجان و حرکات خاص ابزار دارد ، ولی سخت در اشتباه بودم و پس از یک ماه گردش به سادگی گفت : (( آمریکا کجاست ! کاش به اروپا رفته بودیم ! )) بنابراین از همسر خود توقع نداشته باشید که برای خوش خدمتی شما اظهار تشکر کند ، زیرا این طبیعت انسان است که خوبی های دیگران را فراموش کند . پس هر گاه در حق زن خود لطفی می کنید ، این کار را به خاطر دل خود انجام بدهید ، آنگاه قلبی احساس شادمانی خواهید کرد . اگر در مقابل محبتهای همسر و بچه ها و دوستان خود اظهار تشکر کنید عیال شما نیز تحت تاثیر رفتار شما ، آموزش لازم را فراگرفته و به آن عمل خواهد کرد ! (( هرزگاهی به همسرتان بگویید ، نه ! ))
قانون شانزدهم :
هرزگاهی به همسرتان بگویید: نه !لازم است هرزگاهی در مقابل خواسته های همسرتان مقاومت و یا حتی مخالفت کنید . برخورد منطقی شما در این موقعیت شما را در دراز مدت و در مقام شوهر مستحکم می کند . زندگی زناشویی مثل بازی شطرنج است که در آن لازم است برای حفظ شاه سربازان بسیاری را قربانی کنیم . در خاتمه لازم است یادآوری کنم که اگر روزی روزگاری مرد ثروتمندی بشوم ، قصد دارم موسسه ای به نام (( بنیاد همسران )) تاسیس کنم . موسسه ای که اهداف آن حمایت از حقوق همسران باشد و در راستای خوشبختی همسران گام بردارد! (( نگران نباشید ، اگر در حال رفتن در جهت اشتباه هستید ، خداوند در هیچ جا علامت دور زدن ممنوع را نگذاشته است.))
قانون هفدهم :
بهانه نیاورید . خوب همه ما فکر می کنیم زرنگتر از همسرمان هستیم و برای همین همیشه بهانه تراشی می کنیم . این عادت را از روزهای مدرسه تا به حال نگه داشته ایم . هرگز ، هرگز ، و هیچ وقت برای همسر خود بهانه نیاورید . با طوفان روبرو شوید و آنرا پشت سر بگذارید . هر قدر طوفان سهمگین تر باشد ، زودتر پایان می پذیرد . شاید زن شما خیلی باهوش نباشد ، اما خنگ هم نیست ، اما خنگ هم نیست چون در این صورت با او ازدواج نمی کردید . نه ؟ هرگز نگذارید همسرتان شما را مانند گربه ای ضعیف ببیند ، خیلی بهتر است که در نظر او همان شیر بمانید ! تقصیر را به گردن بگیرید . وقتی همه چیز به هم ریخته است ، هیچ فرد دیگری را مقصر ندانید . با طفره رفتن کاری درست نمی شود . هیچ وقت به همسرتان قول ندهید ، اگر مجبور شدید ، 33 % به زمان معمول آن اضافه کنید و بعد قول دهید . بهتر است بگویید ((نه )) ، (( شاید )) ، (( و سعی می کنم )) تا این که بعدها بخواهید عذر و بهانه بیاورید . یادتان باشد که اگر به همسرتان قولی دادید ، حتما آن را به انجام برسانید . چون فردی که می خواهد کاری را انجام دهد ، راهی برای انجامش پیدا می کند ، و کسی که نمی خواهد بهانه پیدا می کند . خیلی ساده است . و اگر با همه این حرف ها نمی توانید قول خود را اجرا کنید ، هر چه زودتر نزد او برگردید و به او بگویید ، چون اگر در جهت اشتباه می روید ، خدا اجازه دور زدن را داده است .
قانون هیجدهم :
یک خط تلفن اضافی بخرید .اگر زن شما علاقه مند است که پشت سر هم با تلفن صحبت کند، برای خودتان یک خط تلفن دیگر بخرید . خیلی ساده. غیبت، شایعه ، حرف های خیلی احمقانه . خوب راستش را بخواهید به شما مربوط نیست ، بگذارید کار خودش را بکند. بگذارید درباره موضوعی حرف بزند که به او رضایت و شادی می دهد . خدا را شکر کنید که فقط قبض تلفن را باید پرداخت کنید ، این ضرر خیلی کمتر از مقداری است که می تواند با خرید کردن اضافی به شما لطمه بزند . (( قلم تواناتر از شمشیر است . ))
قانون نوزدهم :
قلم تواناتر از شمشیر است . با همسرتان نجنگید . امکان ندارد در جنگ برنده شوید . در عوض از قلم برای نوشتن آنچه در ذهن دارید استفاده کنید ... این کار را در لحظه بحرانی انجام ندهید. بنویسید، بخوانید . روز بعد باز آنرا بخوانید . آن را تصیح کنید و بهبود ببخشید . دوباره بخوانید و دوباره بخوانید . تا وقتی که مطمئن شوید کامل شده است . بعد ازآن را به همراه شاخه ای گل تحویل زنتان بدهید . افراط در انجام این کار ؟ بله ! طرف دیگر داستان را که مربوط به شماست را بگویید . مطلب خوبی که جایی خوانده اید را با نوشته تان همراه کنید . این نشان می دهد که موضوع برایتان مهم است . و اهمیت طرف مقابل تمام هدف ازدواج است . (( شادی یک جریان مثبت و ثروت است .))
قانون بیستم :
در ثروت شادی هست . بله برای شاد کردن همسرتان همیشه به او یک عالم پول بدهید. چگونه ؟ خوب فکر کنید ، به طور حتم راه بهتری وجود دارد. اکثر ما وقت خود را برای بدست آوردن حقوق ماهانه در دفتر می گذرانیم . برای بدست آوردن هر تومان پولمان زحمت می کشیم و برایمان سخت است که هزاری ها را راحت خرج کنیم . این اشتباه است ! همسر شما دارای قوه تشخیص و قضاوت است . اول اینکه هرگز مبلغ حقوق خود را بدون پرداخت مالیات به او نگویید . شاید بد نبود که از قبل به پدرش می گفتید ، اما بگذارید خود او با واقعیت روبرو شود . برگ حقوق خود را به او نشان دهید . به این ترتیب او کمتر برای لباس خرج می کند .... مطمئن باشید این کار را می کند . خیلی از ما اضطراب همسرمان را از نداشتن پول نقد کافی درک نمی کنیم . پس با دادن کمی پول بیشتر ، به قدری که نیاز دارد ترس های او را بر طرف سازید . به همراه این کار تمام واقعیت ها را برایش روشن کنید . بگذارید خودش تصمیم بگیرد که کجا خرج کند و کجا نکند . درباره پول توجیبی خودتان ، به اندازه برای خودتان پس انداز داشته باشید . از راههای خلاقانه برای پس انداز استفاده کنید . مشغول یک کار جنبی برای به دست آوردن پول بیشتر بشوید . (( حتی اگر یک ماهی هم دهانش را ببندد ، توی دردسر نمی افتد .))
دهانتان را ببندید . خوب من سال ها این اصل را رعایت می کنم و می بینم که موثر واقع می شود . بیش از این عادت داشتم حرف بزنم و جنجال به پا می شد . هرگز ، هرگز و هیچ وقت حرف ناخوشایندی به زبان نیاورید. اول از همه که این حرفها موثر نیست و دوم اگر باشد ، آیا ارزش بیانش را دارد ؟ به بحث هایی که سال گذشته با همسرتان داشته اید فکر کنید. آیا وقتی جواب او را داده اید کار درستی انجام داده اید ؟ یا فقط انفجار پدید آمده است ؟ سبیل قلدری خود را از ته بتراشید و سبیل درویشی بگذارید