پدر و مادر و کودک خانواده ای را تشکیل می دهند. اگر در خانواده ای مسائل و مشکلاتی وجود داشته باشد کودکان آن رفتار پدر و مادر را یاد می گیرند و تقلید می کنند.
بعضی از زن و شوهرها با وجود آنکه فرزندی دارند و پدر یا مادر شده اند ولی
بعضی از زن و شوهرها با وجود آنکه فرزندی دارند و پدر یا مادر شده اند ولی برای پدر یا مادر بودن هنوز آمادگی لازم را ندارند و نمی دانند چگونه باید پدر یا مادر بود و چطور باید پدری یا مادری کرد. این پدر و مادر ها هستند که مشکلات روانی و جسمی برای فرزندانشان بوجود می آورند.
گرچه علل شایع اختلال رشد کودکان مربوط به سوء تغذیه یا بیماری کودک است و لی عدم توجه و علاقه مادر که اکثرا نتیجه اختلافات زناشویی است ممکن است منجر به کمبود رشد وسلامت کودک گردد. پزشک ممکن است اولین کسی باشد که اختلاف و ناسازگاری بین پدر و مادر را حس کند، زیرا همان دقایقی که پدر و مادر نزد پزشک هستند رفتار پدر و مادر مشخص خواهد کرد که در روابط زناشویی آنها مشکلاتی وجود دارد. ناسازگاری و اختلافات زناشویی در تمام مراحل رشد کودک یعنی در دوران بارداری، زایمان، نوزادی، شیرخواری و کودکی و حتی دوران بلوغ اثراتی خواهد گذاشت.
نوزاد انسان بر خلاف نوزاد حیوانات کاملا وابسته به مادر و پدر خود می باشد.این وابستگی محدود به دوران نوزادی و شیرخواری نیست و در دوران کودکی و حتی دوران بلوغ ادامه دارد. کودکان نه تنها از نظر تغذیه و پرستاری احتیاج کامل به پدر و مادر دارند بلکه از نظر روانی، اجتماعی و تحصیلی وابسته به پدر و مادر خود می باشند. کودکان بدنبال الگویی برای رشد خود می گردند.
خوشبخت آن کودکی است که در خانواده خود الگویی متعادل ( چه از نظر اجتماعی و چه از نظر رفتاری) داشته باشد. کودکی که چنین الگویی در خانواده نداشته باشد یا به بلوغ کامل نمی رسد یا مشکلات زیادی در راه بلوغ و تکامل خود خواهد داشت. از طرف دیگر کودکان باید درک کنند که محدودیت هایی از نظر رفتاری دارند و باید بتدریج به آن عادت کنند و جزء ذات آنها گردد. این محدودیت ها را ممکن است خود کودک درک کند ولی بهتر است به او آموزش داده شود که چطور می تواند در این محدوده زندگی کند.
گرچه علل شایع اختلال رشد کودکان مربوط به سوء تغذیه یا بیماری کودک است و لی عدم توجه و علاقه مادر که اکثرا نتیجه اختلافات زناشویی است ممکن است منجر به کمبود رشد وسلامت کودک گردد
علائم و نشانه هائی که کودکان در هنگام ناسازگاری والدین از خود نشان می دهند:
کودکان ممکن است عدم اعتماد و هیجان و فشار درونی خود را که نتیجه ناسازگاری والدین خود می باشد، بصورت مختلف نشان دهند. بعضی از کودکان این علائم را فورا و مستقیما در رابطه با ناسازگاری مادر و پدر از خود نشان می دهند و بعضی دیگر دیرتر. و این علائم از نظر ظاهر رابطه مستقیم با ناسازگاری والدین خود ندارد. این علائم عبارتند از:
ترس از رفتن به مدرسه
ترس از مدرسه رفتن کودک اکثرا نشانه ناسازگاری و عدم ثبات رابطه زناشویی پدر و مادر می باشد. کودکی که حس می کند که در رابطه پدر و مادر خود شکافی وجود دارد سعی می کند در خانه بماند و نزد یکی از والدین خود باشد. درچنین مواردی اگر از چگونگی مدرسه تحقیق بعمل آید، مشکلی در مدرسه وجود ندارد و در معاینات پزشکی و آزمایشگاهی که از کودک در رابطه با شکایات او انجام می شود همه در حد طبیعی است. اگر بررسی از خانواده کودک و محیط داخلی کودک بعمل آید عدم توافق زناشویی پدر و مادر کودک مشخص خواهد شد.
نگرانی و دلواپسی کودک و بیماری های ناشی از آن
در بعضی از مواقع جدال و نزاع پدر و مادر سبب می شود که علائمی بصورت بیماری در کودک ظاهر شود. بطور مثال کودک ممکن است دچار استفراغ های مکرر گردد. چون محیط داخلی خانه آرام و مطابق دلخواه کودک نیست و کودک نمی تواند نگرانی و دلواپسی خود را تحت کنترل در آورد، در نتیجه دچار استفراغ های مکرر می گردد.
سردرد علامت دیگری است که ممکن است بصورت حمله ای( میگرن) ظاهر شود و یا کودک فشارهای دردناک و رنج دهنده ای در ناحیه سر خود احساس کند.چنین علائمی دال بر نزاع و ناسازگاری والدین کودک است.
ختلال رفتاری کودک:
خوردن بیش از حد یا نخوردن غذا: شایع ترین عکس العمل کودک که نتیجه عدم آرامش و اعتماد کودک بواسطه آشفتگی خانواده و ناسازگاری والدین است، خوردن بیش از حد یا نخوردن غذا می باشد. کودک مکن است ناراضی بودن خود را در مقابل مسائل و مشکلات پدر و مادر خود بصورت دائم مواد غذائی نشان دهد تا حدی که کاملا چاق شود. به این کودکان اغلب ایراد گرفته می شود که چرا چاق شده اند ولی علت اصلی آن که اختلاف و ناسازگاری پدر و مادر است فراموش می گردد. همچنین عکس آن در مورد کم اشتهائی و مبتلا شدن کودک به سوء تغذیه نیز صدق می کند.
اختلال در خواب: عکس العمل کودک در برابر اختلاف و ناسازگاری پدر و مادر ممکن است بصورت اختلال در خواب و یا به شکل کم خوابیدن ظاهر شود. کودک ممکن است فقط چند دقیقه بیشتر نخوابد و بیدار شود،یا در هنگام خوابیدن مقاومت کند و به محل خواب خود نرود و همین مسئله نخوابیدن کودک موجب مسائل و گفتگوی بیشتر زن و شوهر و افراد دیگر خانواده می گردد.
بعضی از کودکان چون می دانند که رابطه پدر و مادر خوب نیست، تصور می کنند که پدر و مادر منتظر این هستند که او به خواب برود و آنها شروع به مشاجره کنند
والدین باید بدانند که در چنین مواردی برطرف شدن مسائل و ناسازگاری خانواده است که به کودک آرامش می دهدو او به خواب ناز خواهد رفت. بعضی از کودکان چون می دانند که رابطه پدر و مادر خوب نیست، تصور می کنند که پدر و مادر منتظر این هستند که او به خواب برود و آنها شروع به مشاجره کنند.این کودکان گرچه به ظاهر به رختخواب خود می روند ولی به خواب نمی روند و بیدار می مانند تا ببینند که چه اتفاقی می افتد و حدسشان درست است یانه؟
چنین کودکی ممکن است به خواب برود و ناگهان با وحشت بیدار شود، زیرا او تصور می کند که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند.
در بعضی موارد نادر رفتار کودک ممکن است بصورت بد خلقی و عصبانیت ظاهر شود و کودک دائما به پای مادر بچسبد و او را رها نکند.
بعضی از کودکان ممکن است در مقابل عدم آرامش و امنیت محیط داخلی خود اشیائی را دزدکی بردارند و به دوستان خود بدهند. این عمل کودک از این نظر است که او می خواهد توجه دیگران را بخود جلب کند. بعضی دیگر دروغ می گویند تا تنبیه نشوند یا با دروغ گفتن تحسین و تمجید همسالان خود را نسبت به خود برانگیزند. این عمل کودک بدین سبب است که در محیط خانواده خود توجه و پذیرش نداشته اند.
اگر مادر در زندگی زناشوئی خود خوشحال باشد از نظر پرستاری و پرورش کودک مسئله ای ندارد، برعکس اگر مادر ناراضی باشد بطور قطع نمی تواند وظیفه مادری خود را انجام دهد.
پدر و مادر باید بدانند که در نتیجه ناسازگاری خود خواسته ها و نیازهای کودک برآورده نشده است و هیچ یک از والدین وظیفه خود را نسبت به کودک انجام نداده اند.